خاطرات شروع دنیات

اولین مسافرت ۳تاییمون😍

هانا جونم دخترم ۱۷شهریور اولین مسافرتی بود که منو بابا تورو توو بغلمون داشتیم رفتیم رامسر هوا عالی بود بیشتر سرگرم تو بودم 😊هرجا میخاستیم بریم اول به فکر تو بودیم که نکنه سرد باشه سردت شه، باد بیاد نفس کشیدن واست سخت شه یا گرم باشه عرق کنیو اذیت شی یه مسافرت متفاوت بود مثل سفرای قبلی نبود خیلی دختر خوبی بودی بد قِلقی نکردی 😚 مرسی که به فکر مامان و بابا بودی عشق دلم اینم عکس ۳تاییمون تویِ یه قاب😋😙 خیلی دوستدارم دختر ناز و بامزه ی من😍😍😍 امشب ۲ماهِت پرشد یعنی شدی ۲ماهه باید ببرمت واکسن بزنم واست😣ممکنه یکم اذیت شی گلم ولی تو دختر قوی من هستی😎من دیونه لوپاتم وای خدااااا😘😗😁 زودی بزرگ شو مهربونم😚...
21 شهريور 1398

روزایی که با تو سپری میشه❤👪

هانای نازنینم گوشیم خراب شده بود نشد این مدت ازت بنویسم کلی حرف دارم واسه گفتن چقد داشتنت شیرینه هانا چقد کوچولویی دخترم انقد بامزه شدی ک هرکی میبینتت عاشقت میشه هرجا میرم سریع تورو از بغلم میگیرنو قوربون صدقت میرن وقتی بغل یکی دیگه ای دلم واست خیلی تنگ میشه🙁 هانا یه وقتایی دلم میسوزه واسه این همه ناتوانیت وقتایی که پشه نیشت میزنه و توانایی خاروندن جای نیششو نداری وقتایی ک مگس میشینه رو صورتتو توانایی پروندنشو نداریو بغض میکنی وقتایی ک پستونکتو از دهنت میندازی بیرونو میفته زیر چونتو نمیتونی برشداری و گریه میکنی 🙄 هانای مامان اصلا دلم نمیخاد به من وابسته باشی میدونی مرگ و زندگی دست خداست ولی دوسندارم نبودنم تورو آزار بده دوسدارم اگه یه وقت ن...
11 شهريور 1398
1